همه ما داستان تراژیک رومینا را شنیدهایم، اما نگاه جهانیان به این فاجعه چگونه خواهد بود؟ برای درک بهتر این موضوع باید به از نگاه یک غریبه به این موضوع نگاه کنیم.
در تمام کشور های پیشرفته برقراری ارتباط با افراد زیر سن قانونی مجازات سنگین دارد و بیماری محسوب میشود، اما در ایران نه تنها این موضوع جرم مدون برای آن در نظر گرفته نشده، بلکه در برخی نقاط کشور عادیست که دختران در این سن ازدواج کنند، همانطور که رادیو فردا در گزارش خود آورد «بیشتر دوستان رومینا در همان دوازده یا سیزده سالگی شوهر کردند ... پدرها دخترها را به زور یا دلخواه شوهر میدهند». این موضوع بیشک نقض واضح حقوق کودکان است بسیار جای بحث و پیشرفت دارد.
حال به رومینا بپردازیم، در این فاجعه با دو بیمار روانی مواجهیم، یکی رضا اشرفی، پدر رومینا و دیگری، بهمن خاوری پسر جوانی که با رومینا فرار کردند. پدر رومینا به دلیل جنونی که به دست داد و بهمن خاوری به دلیل پدوفیلیا. به گزارش رادیو فردا «روزنامه شهروند چاپ تهران در گزارشی که روز ۱۰ خرداد منتشر کرده، خبر داده که رضا اشرفی از قبل درباره انجام چنین کاری تحقیق کرده است.» پس فرضیه جنون وخشم آنی رد میشود و این عمل را، ناشی از جنونی عمیق که ریشه در این فرهنگ پوسیدهی کودکآزاری، نشان میدهد.
حال به بهمن خاوری بپردازیم، کسی که به دلیل رذالت پدر رومینا کمتر به او توجه شد. برای بیشتر آشنا شدن با دیگاه او به این واقعه نقل و قولی از او را با هم میخوانیم:
چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم. اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند. به همین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمیدهد و باید فراریاش بدهم. همین شد که باهم فرار کردیم و پنج روزی ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من به جرم آدمربایی شکایت کرد. حتی به من تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم دزدیدم. وقتی پاسگاه دختر را خواست و او هم به آنها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت. ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود. ولی آن مرد با پلیس هماهنگ کرده بود تا من را دستگیر کنند. موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده و دختر هم در بازجویی این حرفها را تایید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم اما در نهایت تبرئه شدم.میبینیم که از نگاه او نه تنها مجرم نیست بلکه تنها قربانی مخالفت بیدلیل پدر رومینا شده است. این در شرایطی است که در هر کشور جهان اولی به محض شنیده شدن این داستان، نه تنها تبرئه نمیشود بلکه به جرم پدوفیلیا دستگیر هم خواهد شد(منبع: میدان ).
امیدوارم فجایعی از این دست روز به روز در تمام جهان کاهش یابد و جرم و جنایت هایی از این دست دیگر تکرار نشود
منبع: رادیو فردا
همه ما زمانی که تحصیلات متوسطه رو تموم می کنیم به این فکر میکنیم حالا باید کدوم دانشگاه برم؟؟ چه رشته ای بخونم؟؟ یعنی دو تا چالش داریم اول انتخاب رشته مورد نظرمون تو دانشگاه و بعد انتخاب دانشگاهی که میخوایم توش تحصیل کنیم و معمولا همه با خودمون می گیم حالا فعلا صبر کن ججواب کنکور که اومد موقع انتخاب رشته روی چالش دوم فوکوس بیشتری می کنم؛ ولی واقعیت اینه که دانشگاه محل تحصیل آینده شما رو می تونه دگرگون کنه و این خیلی مهمه از همون اول رو چه دانشگاهی تمرکز کردید. کدوم دانشگاه به روحیات شما سازگار؟ از محیط کدوم دانشگاه خوشتون میاد.
چالش کدوم دانشگاه برم؟ یه چالشی مهمیه که جاهای زیادی اومدن به این سوال پاسخ دادند. اگه تو گوگل سرچ کنید کدوم دانشگاه برم احتمالا چشمتون به سایت استادیو (ostadio.com) بخوره. اینجا خیلی قشنگ داره این چالش رو حل می کنه و بهتون کمک میکنه که دانشگاه مورد نظرتون رو برای تحصیل انتخاب کنید.
شاید الان با خودتون بگید که در مقاطع بالاتر تحصیل هم این چالش رو داریم مثلا انتخاب رشته ارشد، انتخاب رشته دکترا و من در اینجا میگم بله !!!! ؟؟؟؟ قطعا که داریم. ولی اونجا دیگه شما چشم و گوشتون باز شده، با دانشگاه های زیاد در دوران کارشناسی تو آشنا شدید. احتمالا از دانشگاه های مختلف دوست و رفیق زیادی پیدا کردید و میتونید به صورت تمام مستقیم از تجربه های اونها استفاده کنید. اساتید هم که معمولا دانشگاه های دیگه رو میشناسن و میتونید از اونا مشاوره بگیرید. پس چالش "کدوم دانشگاه برم؟" برای دوره کارشناسی خیلی مهم تر و حیاتی تره.
در تمام مقاطع تحصیلی چه برای کارشناسی چه کارشناسی ارشد و چه دکترا، شناخت دانشگاه، امکانات، اساتید، خدمات رفاهی و ویژگیهای شبیه این ضروریه. به عنوان مثال شاید من نوعی فردی باشم که امکاناتی مثل خوابگاه، فضای سبز و بوفه برام اهمیت چندانی نداره و فقط به کیفیت دروس ارائه شده و اعتبار علمی اهمیت می دم. در این شرایط انتخاب مناسب برای من دانشگاه A خواهد بود اما فرد دیگری بیشتر از اینکه به مسائل علمی صرف تمرکز داشته باشه، موقعیت شهری، سرویس های رفت و آمد و اخلاق پرسنل رو مد نظر داره. در این شرایط دانشگاه B برای اون انتخاب بهینهتری محسوب میشه. این موضوع مهم مخصوصا زمانی که شخص تازه از فضای دبیرستان قصد ورود به فضای دانشگاه رو داشته باشه، برجسته میشه. همچنین برای افرادی که باید از شهر خودشون مهاجرت کنن و در شهر دیگری تحصیل کنن، مسئله مطرح شده اهمیت بیشتری داره. بررسی فضای حال حاضر کشور نشون میده که هیچ مرجع تخصصی برای دریافت اطلاعات آموزشی معطوف به نقد و بررسی اساتید و دانشگاهها توسط دانشجویان وجود نداره و به همین علت اُستادیو برای حل این مسئله پیش قدم شده.
بریم بخشی از مقاله جذاب استادیو رو در این باره بخونیم:قطعا همه ما زمانی که میخوایم وارد دانشگاه بشیم بعد از انتخاب رشته ای که دوست داریم، یه چالش دوم "کدوم دانشگاه برم؟" رو داریم .شاید شنیدن عبارت نقد و بررسی اساتید براتون عجیب باشه و تا امروز به این فکر نکرده باشید که در زمینه آموزش به سیستمی برای نقد و بررسی اساتید نیاز داریم، اما مسئله اینه که هر سال هزاران جوان ایرانی بعد از تمام کردن تحصیلات پایه، متقاضی دانشگاه هستن. نبود اطلاعات کافی، تغییر قوانین، چالش بزرگی مثل کنکور، انتخاب رشته و مسائل شبیه این، به بحران های جوانی و نوجوانی اضافه شده و شرایط سختی رو برای مهندسان، پزشکان، هنرمندان و دانشمندان آینده به وجود میارن. در این شرایط، هستند دانشجوهایی که چندین سال تجربه کسب کردهان و دوست دارن آموختههای خودشون رو در تمام جنبه های انتخاب دانشگاه، درس برداشتن با استاد و مسائلی به این شکل با دیگران به اشتراک گذاری کنن. اُستادیو استارتاپیه که بستر این کار شده و سعی میکنه راهنمای افراد در راه انتخاب های بهتر باشه.
می بینیم اینجا نکته قشنگی رو یادآور شده. نقد وبررسی اساتید. یعنی چی؟ یعنی اینکه ما اگه بدونیم دانشجوهای دیگه در مورد دانشگاه محل تحصیلشون چه نظری دارن و اساتیدشون رو چطور می بینن ، خیلی راحت تر می تونیم دانشگاه مورد نظر مون رو انتخاب کنیم.